ترجمه وقواعد دروس عربی دوم عمومی (درس شش)
معنی درس ششم:
حقوق مردم
ای عقیل، برخیز، چیزی در خانه نیست.
برادرت خلیفه ی مسلمانان و رئیس حکومت است.
به سوی او برو تا چیزی از مال بدست آوری.
عقیل برخاست و به سوی دارالحکومه رفت. در راه..
- برادرم امیر کشور است … مال و مقامی بدست خواهم آورد.و جز با کیسه های پر بر نخواهم گشت… حتماً… شکی در آن نیست.
در دارالحکومه:
-سلام بر تو ای برادرم ای امیر مومنین
- و بر شما سلام و رحمت خداوند باد.
- ای علی به سوی تو آمده ام تا اینکه پیرامون مشکلاتم در زندگی صحبت کنم ، در زمان شام.
- ای پسرم! ای حسن، به عمویت لباسی بپوشان.
پس حسن از لباس خودش به او پوشاند
و در زمان شام هنگامی که بر سر سفره نشسته تا شام را تناول کنند (بخورند) عقیل چیزی جز نان و نمک نیست. پس خیلی تعجب کرد.
- ای علی آیا این سفره امیر کشور است؟ آیا این چنین به ما غذا می دهی؟
- آیا این از نعمتهای خدا نیست؟
- بله ! .. اما!
- پس حمد و ستایش مخصوص خداست.
-
ای علی! من بدهکارم و خانواده ام به کمک احتیاج دارند. همانا آنها مرا سوی
تو فرستاده اند تا اینکه با خبرهای مسرت انگیز (شاد) به سوی آنها برگردم.
- بدهی تو چقدر است؟
- هزاران درهم!
- این مقدار ندارم ولی صبر کن تا حقوقم را از بیت المال بگیرم و مقداری از آن را به تو کمک کنم.
- بیت المال در دست توست و تو از حقوقت صحبت می کنی؟ … حقوق تو چقدر است؟
- بین من و بین دیگران در بیت المال فرقی نیست.
- مثل اینکه نمی پذیری (قبول نداری)؟… عیبی ندارد (اشکالی ندارد.
- پس به سوی بازار برو و قفل صندوقها را بشکن.
- چه چیز در صندوقهاست؟ اموال تاجران؟
-
آیا به من فرمان می دهی که صندوقهای ملتی را بشکنم که به خداوند توکل کرده
اند و اموالشان را در آن گذاشته اند؟ آیا به من فرمان می دهی که دزدی
(سرقت) کنم؟!
- پس تو چگونه به من فرمان می دهی که بیت المال مسلمانان را بگشایم و اموال آنها را به تو بدهم؟
- در حالی که آنها به خدا توکل کرده اند! … آیا دزدی از یک شخص بهتر از دزدی از تمام مسلمانان نیست؟! …
عقیل خجالت کشید و از درخواست خودش پشیمان شد.
قواعد درس ششم:
اقسام فعل مضارع: 1 ـ مضارع مرفوع 2 ـ مضارع منصوب 3 ـ مضارع مجزوم
1=
مضارع مرفوع: هر گاه فعل مضارع بدون حروف ناصبه یا حروف جازمه بکار رفته
باشد مرفوع می باشد. به عبارت دیگر فعل مضارع در حالت عادی مرفوع است و
علامت مرفوع بدون فعل مضارع عبارتند از:
1- ضمه ی حرف آخر ُ در صیغه
هایی که ضمیر بارز ندارند ( 1- 4- 7- 13- 14) علامت اعراب ضمه ی حرف آخر می
باشد و اعراب آنها ظاهری و اصلی و اعراب به حرکت می باشد. مانند:
یذهب – تذهب – اجلس – نجلس ( همه ی این افعال مضارع و مرفوع به ضمه ی اصلی و اعراب به حرکت هستند)
2-ثبوت
نون رفع: در صیغه هایی که ضمیر بارز (الف- واو – یاء) دارند یعنی صیغه های
مثنی و جمعهای مذکر غائب و مخاطب و مفرد مونث مخاطب علامت اعراب رفع، نون
می باشد. و اعراب آنها فرعی یا نیابی و اعراب به حرف دارند. مانند:
یذهبانِ – تذهبانِ
یذهبون – تذهبون مضارع و مرفوع به ثبوت نون فرعی (نیابی) (اعراب به حروف)
تذهبین
نکته:
در صیغه های جمع مونث (6-12) چون فعل مبنی می باشد اعراب آنها محلی می
باشد. یعنی محلاً مرفوع هستند و نون در آن در صیغه ضمیر بارز است و علامت
اعراب نمی باشد. مانند:
یذهبن – تذهبن مضارع ، محلاً مرفوع، و مبنی بر سکون
2 ـ مضارع منصوب: هرگاه یکی ازحروف ناصبه قبل ازفعل مضارع قراربگیردفعل مضارع منصوب
می گردد. یعنی در صیغه هایی که ضمیر بارز ندارند، ضمه ی حرف آخر به فتحه تبدیل می شود
و درصیغه هایی که نون رفع دارند، هنگام منصوب شدن نون آنها حذف می شود
وحرف ناصبه عبارتند از: أن (که – تا)، لَن(هرگز نه)، کَی ـ لکی(تا اینکه)، إذَن (در صورتی که) ، حتّی(تا اینکه) لـِ (برای اینکه)
علامات مضارع منصوب (علامت نصب فعل مضارع):
1-فتحه
ی حرف آخر. در صیغه هایی که ضمیر بارز ندارند ( 1- 4- 7- 13- 14) هنگام
منصوب شدن فعل ضمه به فتحه تبدیل می شود و اعراب ظاهری و اصلی دارند و
اعرابشان به حرکت می باشد. مانند:
أن یذهب – لن تذهب – کَی أجلس – لنجلس (مضارع و منصوب به فتحه ی اصلی «اعراب به حرکت»)
2-حذف
نون رفع: در صیغه هایی که ضمیر بارز (الف- واو- یاء) دارند هنگام منصوب
شدن فعل، نون آنها حذف می شود و منصوب به حذف نون فرعی یا نیابی می باشند و
اعرابشان به حروف می باشد. مانند:
أن یذهبا – لن تذهبا
کی یذهبوا- کی تذهبوا مضارع و منصوب به حذف نون فرعی (اعراب به حروف)
حتّی تذهبی
نکته
1- در صیغه های جمع مونث (6- 12) چون نون ضمیر بارز است و علامت اعراب نمی
باشد، پس هنگام منصوب شدن فعل، نون حذف نمی شود و فعل مبنی بر سکون و
اعراب محلی دارد و محلاً منصوب می باشد. أن یذهبن
لن تذهبن مضارع محلاً منصوب (مبنی بر سکون)
نکته 2- هر گاه لَن قبل از فعل مضارع قرار بگیرد فعل مضارع به صورت مستقبل منفی ترجمه می شود.: لن + مضارع منصوب = مستقبل منفی
لن نذهب = هرگز نخواهیم رفت
لن یرجعوا = هرگز بر نخواهند گشت
نکته 3- هر گاه حروف ناصبه (بجز لن) با فعل مضارع به کار برده شوند، فعل مضارع به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
أن یکتبوا = تا بنویسند (مضارع التزامی)
أذهب = می روم (مضارع اخباری)
أن أذهب = تا بروم (مضارع التزامی)
اعداد: به دو دسته تقسیم می شوند:
1-اعداد ترتیبی 2-اعداد اصلی (شمارشی)
1-اعداد
ترتیبی: به عددهایی گفته می شود که رتبه و ردیف را مشخص می کند و بر وزن
فاعل به کار می رود و در جمله بعد از اسم قرار می گیرند و مانند صفت مفرد
از موصوف خود پیروی می کنند و در فارسی با پسوند ُم یا ُ مین به کار می
روند.
اعداد ترتیبی: الاول- الثانی- الثالث- الرابع و ….
الدرس الثالثُ الامام الثامن
موصوف صفت مفرد موصوف صفت مفرد
2-اعدادشمارشی(اصلی):که شماره تعدادچیزی رادرجمله مشخص می کنندوبه این صورت به کار برده می شود:
الف)
عدد 1 و 2 : عدد یک و دو بعد از اسم قرار می گیرد و صفت مفرد به شمار می
رود و در جنس و اعراب و نکره و معرفه و عدد از موصوف خود پیروی می کند و به
این صورت به کار می رود. مذکر و مونث. در عدد یک 1 اعراب اصلی و در عدد
دو2 اعراب فرعی یا نیابی به کار می رود به این صورت :
مذکر مونث
عدد یک، واحد واحده
(درحالت رفع) عدد دو، اثنانِ اثنتانِ
(درحالت نصب و جر)، اثنینِ اثنتینِ
کتاب واحد شجره واحده
موصوف صفت مفرد موصوف صفت مفرد
تلمیذانِ اثنانِ «مذکر» تلمیذتانِ اثنتانِ «مونث»
موصوف صفت مفرد موصوف صفت مفرد
ب)
اعداد 3 تا 10 : به عددهای 3 تا 10 که از یک جزء تشکیل شده اند اعداد مفرد
می نامیم و قبل از اسم به کار می روند و در جنس با اسم بعد از خود مخالف
هستند. یعنی برای مذکر به صورت مونث و برای مونث به صورت مذکر به کار برده
می شوند. به اسم بعد از عدد معدود گفته می شود و معدود عددهای 3 تا 10
همیشه جمع و مجرور می باشد. و عبارتند از:
مذکر: ثلاث، اربع، خمس، ستّ، سبع، ثمانی، تسع، عشر
اعداد 3 تا 10 مونث: ثلاثه، اربعه، خمسه، ستّه، سبعه، ثمانیه، تسعه، عشره
5 آیه : خمس آیاتٍ (عدد و معدود)
مذکر: اربعه معلمین (عدد و معدود)
4 معلم مونث: اربع معلماتٍ (عدد و معدود)
ج)
اعداد 11 و 12: به عدد 11 و 12 چون از دو جزء تشکیل می شود اعداد مرکب می
گویند و قبل از اسم قرار می گیرد و در جنس از اسم بعد از خود پیروی می کنند
و اسم بعد از عدد 11 و 12 همیشه مفرد و منصوب می باشد. در عدد 11 هر دو
جزء مبنی می باشد و در عدد 12 جزء اول معرب و اعراب فرعی (مانند مثنی)
دارند و جزء دوم آن مبنی بر فتحه می باشد و عبارتند از:
مذکر مونث
عدد 11 احد عشَر اِحْدی عشره
(در حالت رفع ) عدد 12 إثنا عشر إثنتا عشره
(در حالت نصب و جر) عدد 12 إثنی عشر إثنتی عشره
11 ستاره: احد عشر کوکباً.
- ۹۴/۰۶/۰۹
آقا مقداد چرا مطالب جدید نمیزاری ؟!