ترجمه و قواعد دروس عربـی (درس دوم)
ترجمــه درس دوم:
درخدمت نیازمندان:
هوا
گرم است و مردم در خانه هایشان هستند. علی (ع) سوی بازار خارج شد. اکنون
خارج مشو . آفتاب سوزان است. نه… شاید نیازمندی کمک بخواهد. و در راه …
سنگین
است… سنگین است. ولی چاره ای نیست. … کودکان گرسنه هستند. تشنه هستند. چه
کار کنم. پس علی (ع) به او نگاه کرد. پس آمد و مشک را از او گرفت. پس آن را
به خانه اش برد… و از او درباره ی (وضعش) حالش سؤال کرد. علی بن ابی طالب
همسرم را به سوی مرزها فرستاد. و بعد از چند روز خبر وفات او را شنیدیم! و
من و کودکان یتیمی دارم و چیزی ندارم. پس نیاز و ضرورت مرا به کار کردن
برای مردم وادار کرده است.
علی (ع) با ناراحتی سوی دارالحکومه (مرکز خلافت) رفت و سبدی برداشت که در آن غذایی بود. پس برگشت و در زد…
-چه کسی در را می کوبد؟
- من همان بنده هستم که مشک را با تو آورد، در را باز کن. همانا همراه خودم چیزی برای کودکان دارم.
- خداوندا تو راضی باش بین من و بین علی بن ابی طالب قضاوت کن.
علی (ع) وارد شد و گفت: همانا من بدست آوردن ثواب را دوست دارم. پس از بین این دو کار انتخاب کن: آماده کردن نان یا بازی با کودکان.
- من برای تهیه نان از تو توانا ترم. پس تو با کودکان بازی کن.
پس علی (ع) به سوی دو کودک کوچک رفت و بین آن دو قرار گرفت و خرما را در دهان آن دو می گذاشت در حالیکه به هر یک از آندو می گفت:
-ای پسرم! علی ابن ابی طالب را به خاطر آنچه در کارت گذشته است حلال کن.
-برادرم، تنور را روشن کن. خداوندا خیر و ثواب خودت را بر این مرد فرو ریز ، وای، علی ابن ابی طالب ، چگونه؟!
او به وضع محرومین توجه نمی کند… ما محروم هستیم ولی او … !
پس علی (ع) اقدام به روشن کردن آن کرد. پس هنگامی که آنرا روشن کرد گفت:
-ای علی بچش! این است پاداش کسی که بیچارگان و یتیمان را فراموش می کند.
در آن لحظه زنی آمد و خلیفه مسلمانان را دید و تعجب کرد!
-وای بر تو، آیا می دانی او کیست؟ او امیر مؤمنین است.
-وای بر من، چه کار کنم؟
پس به سوی او رفت در حالی که عذرخواهی می کرد.
- شرمنده ام، شرمنده ام. ببخشید، معذرت می خواهم، ای امیر مؤمنین. ببخشید.
- نه، نه. بلکه من از تو شرمنده هستم، به خاطر آنچه در کارت کوتاهی کرده ام.
قواعد:
اعراب: به حرکت حرف (کلمات) آخر کلمات معرب، اعراب گفته می شود.
معرب: به کلماتی گفته می شود که حرکت حرف آخر آنها در شرایط مختلف تغییر می کند.
اعراب به سه شکل به کار برده می شود:
1 ـ اعراب محلی 2 ـ اعراب ظاهری 3 ـ اعراب تقدیری
1- اعراب محلی : در کلمات مبنی که حرکت حرف آخر کلمه تغییر نمی کند اعراب محلی می باشد. اعراب محلی در موارد زیر به کار برده می شود:
الف) کلمات مبنی
ب) جمله ( خبر جمله - حال جمله - صفت جمله وصفیه )
ج) خبر شبه جمله (جار و مجرور و ظـرف زمان و مکان ) . جمله و شبه جمله مبنی به شمار می رود.
مانند:
هولاء تلمیذات: هولاء (مبتدا، محلاً مرفوع)، تلمیذات (خبر، مفردو مرفوع به ضمه اصلی، اعراب ظاهری)
جاء اولئک: اولئک (فاعل، محلاً مرفوع)
الله ارسل رسوله انتِ فی الصّف
مبتداو مرفوع خبر جمله فعلیه مبتدا خبر شبه جمله(جارو مجرور)
اعراب ظاهری محلاً مرفوع محلاً مرفوع محلاً مرفوع
رأیتها: رأی(فعل)، تَ (فاعل، ضمیر، محلاً مرفوع)، ها (مفعول به، محلاً منصوب)
حروف جر: فی- من – الی- علی – بــ - لـِ – عن – ک – حتّــی – واو قسـم.
علیــک : علــی (حرف جر)، ک (محلاً مجرور)
الکتاب فـوق المنضــده: الکتـاب (مبتـدا، محلاً مرفوع)، فــوق المنضــده (خبر شبه جمله، محلاً مرفوع)
2-
اعراب ظاهری: هر گاه علامت اعراب در آخر کلمات معرب ظاهر و آشکار باشد آن
را اعراب ظاهری می نامند و به دو شکل به کار برده می شود.
الف) اعراب اصلی ب) اعراب فرعی (نیابی)
الف)
اعراب اصلی :هر گاه کلمه ای در حالت رفع (ضمه ُ ٌ ) و در حالت نصب (فتحه
َ ً ) و در حالت جر ( کسره ِ ٍ ) و در حالت جزم ( سکون ْ ) داشته باشد
دارای اعراب اصلی می باشد.
رفع، ضمه ، ُ ٌ مشترک بین اسم و فعل مضارع
نصب، فتحه َ ً
علامت اعراب اصلی جر، کسره ، ِ ٍ فقط اسم
جزم، سکون ، ْ فقط فعل مضارع
مانند: لـم یکْتُبْ التلمیــذُ الدرس فی البیت.
لم یکتب (فعل مضارع و مجزوم به سکون «حذف ضمه»، اعراب اصلی)
التلمیذ (فاعل و مرفوع به ضمه اصلی ) الدرس: (مفعول به و منصوب به فتحه اصلی)
فی
البیت: (مجرور به کسره اصلی) لا تقـــل الکـــذب. لا تقــل: (فعل مضارع
مجزوم به سکون «حذف ضمه» اعراب اصلی)الکــذب: (مفعول به و منصوب به فتحه
اصلی)
نکتــه : در فعلهای مبنی برای مشخص کردن نوع مبنی به سومین حرف
اصلی فعل نگاه می کنیم و با توجه به علامت سومین حرف اصلی نوع مبنی آنها را
مشخص می کنیم .
مبنی بر سکون : ذهبتَ – یذهبن – ذهبْتِ
ب)
اعراب فرعی یا نیابی: هر گاه کلمه ای در حالت رفع، نصب، جر و جزم به جای
علامات اعراب اصلی از حروف یا حرکات دیگری استفاده کند دارای اعراب فرعی یا
نیابی می باشد و شامل موارد زیر می باشد.
1 ـ اسم مثنی
2 ـ اسم جمع سالم مذکر
3 ـ اسماء خمسـه
4 ـ اسماء جمع سالم مؤنث
5 ـ اسم غیر منصرف
اسم
مثنی: به اسمهایی گفته می شود که بر دو تا دلالت داشته باشند و با اضافه
کردن «ان-ین» ساخته می شوند و همیشه دارای اعراب فرعی یا نیابی می باشند.
به این صورت که در حالت رفع ( الف) و در حالت نصب و جر ( یاء) می گیرند.
نکته
1- «ن» در اسمهای مثنی علامت اعراب نمی باشد و هنگام مضاف واقع شدن «ن»
مثنی حذف می شود. مانند: جاء التلمیذان (فاعل و مرفوع به الف نیابی)
رأیت التلمیذین ( مفعول به و منصوب به یاء نیابی)
سمعت من التلمیذین( مجرور به یاء نیابی)
جاء اخواک (فاعل و مرفوع به الف نیابی)
نکته2-
یاء درصورتی علامت نصب است که قبل از آن اسم حرف جربه کار نرفته باشدوآن
اسم مضاف الیه نباشد یاء در صورتی علامت جراست که قبل از آن حرف جر به کار
رفته باشدو مضاف الیه باشد.
2-اسم جمع سالم مذکر: جمعهایی که با اضافه
کردن (ون ـ ین ) ساخته می شوند و همیشه دارای اعراب فرعی یا نیابی هستند
یعنی در حالت رفع (واو) و در حالت نصب و جر (یاء) می گیرند.
جاء المعلمون (فاعل و مرفوع به واو نیابی)
رایت المعلمین ( مفعول به و منصوب به یاء نیابی)
سمعت من المعلمین (مجرور به یاء نیابی)
نکته: «ن» در جمع سالم مذکر علامت اعراب نمی باشد و هنگام مضاف واقع شدن حذف می شود.
جاء معلموهم (فاعل و مرفوع به واو نیابی)
المعلمون + هم معلموهم
3- اسماء خمسـه: عبارتند از: أب، أخ، ذو، فـــو، حــم.
چون
این اسمها در اعراب مانند هم به کار می روند و علامت اعرابشان یکسان است
اسماء خمسه نامیده می شوندومعمولاً درجمله به اسم دیگری اضافه می شوندیعنی
مضاف واقع می شوندو دارای اعراب فرعی یا نیابی هستند. به این صورت که در
حالت رفع، (واو) و در حالت نصب (الف) و در حالت جر (یاء) می گیرند. مانند:
جاء أبــوک (فاعل و مرفوع به واو نیابی) رأیتُ أبـاک (مفعول به و منصوب به
الف نیابی)
سمعت من أبیـک (مجرور به یاء نیابی)
نکته 1 = هرگاه اسماء خمسـه مضاف به ضمیر متکلم وحده در هر سه حالت (رفع – نصب – جـر ) اعراب تقدیری
دارند : جاء أبــی رأیت أبـــی سلمت علی أبـــی
نکته
2: دراسمهای مثنی وجمع سالم مذکرواسماء خمسه چون علامت اعراب آنها حروف می
باشدبه آنها اعراب به حروف گفته می شود ولی در اسمهای جمع سالم مؤنث و اسم
ضمیر منصرف چون علامت اعراب حرکت می باشد به آنها اعراب به حرکت گفته می
شود.
- ۹۴/۰۶/۰۷